آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
مرد که خود را از مرگ حتمی نجات یافته دید، فوری مشغول شد و روی سنگ کنار
آب به زحمت حک کرد: "امروز بهترین دوست زندگیم مرا از مرگ قطعی نجات داد.
" دوستی که او را نجات داده بود وقتی حرارت و تلاش وی را برای حک کردن این
مطلب دید با شگفتی پرسید: "وقتی به تو سیلی زدم روی شن نوشتی و حال
که تو را نجات دادم روی سنگ حک میکنی؟" مرد پاسخ داد: "وقتی دوستی تو را آزار میدهد آن را روی شن بنویس تا با وزش
نسیم بخشش و عفو آرام و آهسته از قلبت پاک شود. ولی وقتی کسی در حق
تو کار خوبی انجام داد، باید آنرا در سنگ حک کنی تا هیچ چیز قادر به محو کردن
آن نباشد و همیشه خود را مدیون لطف وی بدانی." نتیجه اخلاقی :
یاد بگیریم آسیبها و رنجشها را در شن بنویسیم تا فراموش شود و خوبی و لطف دیگران را در سنگ
حک کنیم تا هیچ گاه فراموش نشود.
کنند تا هم از حرارت و گرمای کویر خلاص شوند و هم اتفاق پیش آمده را فراموش کنند. همچنانکه مشغول شنا بودند ناگهان همان دوستی که سیلی خورده بود حس کرد
گرفتار باتلاق شده و گل و لای وی را به سمت پایین میکشد. شروع به داد و فریاد
کرد و خلاصه دوستش وی را با هزار زحمت از آن مخمصه نجات داد.
کد را وارد نمایید:
عضو شوید
عضویت سریع