تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 27 مرداد 1392
نظرات

 

با این همه حرام چه کنم ؟؟؟

آغوشت حرام …

لبانت حرام …

لمس تنت حرام …

عشقبازیت حرام …

حتی داشتنت حرام …

شنیده ام بتی شده ای … !!!!

خدایی می کنی

برای رقیبان

کافر خواهم شد

بت پرست خواهم شد

آغوش خواهم گشود

بر تمام حرام هایت

از من تا تو فاصله فقط …

به قدر یک احساس است
انو …

مرد نبوده ای تا بدانی سرت بر روی بازوانم …

امنیت تو نیست …

آرامش من است
 در زندگی برای هر آدمی

از یک روز

از یک‌ جا

از یک نفر

به بعد

… …دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست

نه روزها نه رنگ‌ها نه خیابان‌ها

همه چیز می شود

دلتنگی
در من احساس مرده است

اینجا به مرز بی تفاوتی ها رسیده ام

دلم را دیگر هیچ نمی لرزاند

در من دلهره…

در من ترس…

در من احساس مرده است…

این روزها بی خیال خیالم شده ام

منتظرم دنیا تمام شود
 خـیـانـت تـنـهـا ایـن نـیـسـت کـه شـب را بـا دیـگـری بـگـذرانـی!
خـیـانـت مـیـتـوانـد دروغ بـَر دوسـت داشـتـن بـاشـد ..
خـیـانـت تـنـهـا ایـن نـیـسـت کـه دسـتـت را در خــَفـا در دسـتِ دیـگـری بـگـذاری!
خـیـانـت مـیـتـوانـد جـاری کـردنِ اشـک بـر دیـدگـانِ مـعـصـومـی بـاشـد
 هیچ وقت کسی را …

با تمام وجودت دوست نداشته باش !

یک تکه از خودت را نگه دار برای روزهایى که …

هیچ کس را به جز خودت ندارى

تعداد بازدید از این مطلب: 575
برچسب‌ها: دل نوشته , حرام , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 20 مرداد 1392
نظرات

 

چه دلپذیراست

اینکه گناهانمان پیدا نیستند

وگرنه مجبور بودیم

هر روز خودمان را پاک بشوییم

شاید هم می‌بایست زیر باران زندگی می‌کردیم

و باز دلپذیر و نیکوست اینکه دروغهایمان

شکل‌مان را دگرگون نمی‌کنند

چون در اینصورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی‌آوردیم

خدای رحیم! تو را به خاطر این همه مهربانی‌ات سپاس

 

تعداد بازدید از این مطلب: 572
برچسب‌ها: خدایا سپاس ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : نادر
تاریخ : چهار شنبه 16 مرداد 1392
نظرات

قرار نبوده تا نم باران زد، دستپاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی

سر‌ بگیریم که مبادا مثل کلوخ آب شویم


قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی،

ناخن های مصنوعی، دندان های مصنوعی،

خنده های مصنوعی، آواز‌های مصنوعی، دغدغه های مصنوعی …

 هر چه فکر می‌کنم می‌بینم قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان

در رقابت های تنگانگ باشیم

تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم

این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟

قرار نبوده همه از دم درس خوانده بشویم،

از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم 

بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرک های ما رد بشود

باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند، دراز بکشد نی لبک بزند با سوز هم بزند.


قرار نبوده این ‌همه در محاصره سیمان و آهن،

طبقه روی طبقه برویم بالا

قرار نبوده این تعداد میز و صندلی‌ِ کارمندی روی زمین وجود داشته باشد

بی شک این همه کامپیوتر و پشت های غوز کرده آدم های ماسیده در هیچ

کجای خلقت لحاظ نشده بوده …


تا به حال بیل زده‌اید؟

باغچه هرس کرده‌اید؟

آلبالو و انار چیده‌اید؟

کلاً خسته از یک روز کار یَدی به رختخواب رفته‌اید؟

آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست. 

این چشم ها برای نور مهتاب یا نور ستارگان کویر،

برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردان،

برای خیره شدن به جاریِ آب شاید،

اما برای ساعت پشت ساعت، روز پشت روز، شب پشت شب خیره

ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشده‌اند.

 

قرار نبوده خروس ها دیگر به هیچ کار نیایند و ساعت های دیجیتال به ‌جایشان

صبح خوانی کنند.

آواز جیرجیرک های شب نشین حکمتی داشته حتماً،

که شاید لالایی طبیعت باشد برای به خواب رفتن‌ ما تا قرص خواب‌ لازم نشویم

و این طور شب تا صبح پرپر زدن اپیدمی نشود.


من فکر می‌کنم قرار نبوده کار کردن، جز بر طرف کردن غم نان،

بشود همه دار و ندار زندگی مان، همه دغدغه ‌زنده بودن مان.

 

قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولد کردن،

این همه قانون مدنی عجیب و غریب و دادگاه و مهر و حضانت و نفقه

و زندان و گروکشی و ضعف اعصاب داشته باشد. 

قرار نبوده این طور از آسمان دور باشیم و سی‌ سال بگذرد از عمر‌مان و یک شب

هم زیر طاق ستاره ها نخوابیده باشیم.


قرار نبوده کرِم ضد آفتاب بسازیم تا بر علیه خورشید عالم تاب و گرما و محبتش،

زره بگیریم و جنگ کنیم.

قرار نبوده چهل سال از زندگی رد کنیم اما کف پایمان یک بار هم بی واسطه کفش

لاستیکی یا چرمی یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکرده باشد. 

قرار نبوده من از اینجا و شما از آنجا، صورتک زرد به نشانه سفت بغل کردن

و بوسیدن و دوست داشتن برای هم بفرستیم …


چیز زیادی از زندگی نمی‌دانم، اما همین قدر می‌دانم که این ‌همه قرار نبوده ای

که برخلافشان اتفاق افتاده، همگی مان را آشفته‌ و سردرگم کرده !


آنقدر که فقط می‌دانیم خوب نیستیم، از هیچ چیز راضی نیستیم،

اما سر در نمی‌آوریم چرا …



 

تعداد بازدید از این مطلب: 622
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , , ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 5 مرداد 1392
نظرات

 

یک وقت هایی فکر میکنم مرد بودن چقدر می تواند غمگین باشد.

هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید.

هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمیکند.

هیچ انجمنی با پسوند"... مردان" خاص نمی شود.

مردها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند.

این روزها همه یک بلندگو دست گرفته اند و از حقوق و دردها و دنیای زنان می گویند.

در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مردها است.

یکی از همین مردهایی که دوستمان دارند.

بقیشو توی ادامه ی مطلب بخونید ...

 

تعداد بازدید از این مطلب: 597
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : جمعه 14 تير 1392
نظرات

 

می توانی مکه و مدینه و سوریه برای زیارت نروی

و بروی زاغه نشین های کنار شهرت

و برای مردمت یک پیامبر آرامش یا خدای مهربانی باشی...

کاش می دانستی که تو خودت برای خیلی از آدم ها خدایی

که منتظرش هستند تا امشب بچه هاشان گرسنه به خواب نروند...


کاش می فهمیدی


کاش می فهمیدی ...

تعداد بازدید از این مطلب: 508
برچسب‌ها: کاش می فهمیدی , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : جمعه 14 تير 1392
نظرات

من دختر ایرانی ام

چون خود را آراستم مرا فاحشه نامیدند

آرامشم را بوق های ممتد در خیابان شکست.

مرا حرامزاده نامیدند و پارچه ای روی سرم کشیدند تا "تو" تحریک نشوی !

وقتی گفتم پاکم مرا دروغ گو خواندند.

خواستم دست از زندگی بکشم گفتند از ترس آبرو بود.

خندیدم و به من گفتند اغواگر !

حرف زدم گفتند خفه شو !

همجنس هایم بیمار می شوند و آزرده تا تو به کام برسی !

گفتند شکر کن به آزادی ات !

خدایا شکرت من یک دختر ایرانی آزادم !!!

 

تعداد بازدید از این مطلب: 535
برچسب‌ها: من دختر ایرانی ام ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


نویسنده : نادر
تاریخ : جمعه 14 تير 1392
نظرات

 

دلم نه عشق میخواهد نه احساسات قشنگ

نه ادعاهای بزرگ نه بزرگ های پر مدعا...

دلم یک دوست میخواهد که بشود با او حرف زد

و بعد پشیمان نشد !!!...

تعداد بازدید از این مطلب: 537
برچسب‌ها: دلم دوست می خواهد , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 13 تير 1392
نظرات

 

آقای شهردار لطفا بگویید اینقدر عوض نکنند

رنگ و روی این شهر لعنتی را

این پیاده روها

میدان ها

رنگ این دیوارها

خاطراتم دارند رنگ میبازند

 ﺩﻟﻢ ﺑﭽﮕﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ!

ﺟﻠﻮﯼ ﮐﺪﺍﻡ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﭘﺎ ﺑﮑﻮﺑﻢ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺍﺭﺍﻣﺶ ﺑﺨﺮﻧﺪ؟!

 ﺍﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺷﺪ

ﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﯼ

ﻭ ﺍﯾﻦ ﻧﺸﺪﻧﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺻﻠﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻣﻮﺧﺘﻢ

 

تعداد بازدید از این مطلب: 499
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : نادر
تاریخ : چهار شنبه 12 تير 1392
نظرات

 

دلــــم بـــرای تـــو تنـــگـ میشــــود , مـــرا ببخــــش

دوبـاره قسمت مـن شـَـرم میشــود ، مـــرا ببخــش

دوبـــاره اشـــک وجــــودت بـــرای چَشــــمِ دلــــمـــ

کمـی و کــَم کمــَکی گـرم میشود , مــــرا ببخـــش

 بساط کرده ام.......

وتمام نداشته هایم را به حراج گذاشته ام ...

بی انصاف....

چانه نزن !!

حسرت هایم.....

به قیمت عمرم تمام شده!!


 مردانه که دلت بگیرد

چه کسی می خواهد آرامت کند؟!؟!؟!

مردانه که بغض کنی

چه کسی توانایی آرام کردنت را دارد؟!؟!؟!

مرد که باشی از دور،

نمای کوهی را داری، مغرور، غمگین و تنها . . .

مرد که باشی شب که دلت بگیرد

هیچ کس آرامت نمی کند غیر از تنهایی خودت ...

 

تعداد بازدید از این مطلب: 458
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 1 تير 1392
نظرات


مهم نیست چه سنی داری هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگیر.

اگر کسی تو را پشت خط گذاشت تا به تلفن دیگری پاسخ دهد تلفن را قطع کن.

هیچوقت به کسی که غم سنگینی دارد نگو " می دانم چه حالی داری " چون

در واقع نمی داني.

یادت باشد گاهی اوقات بدست نیاوردن آنچه می خواهی نوعی شانس و اقبال است.

هیچوقت به یک مرد نگو موهایش در حال ریختن است. خودش این را می داند.

از صمیم قلب عشق بورز. ممکن است کمی لطمه ببینی، اما تنها راه استفاده

بهینه از حیات همین است.

در مورد موضوعی که درست متوجه نشده ای قضاوت نکن.

بقیشو توی ادامه ی مطلب بخونید ...

تعداد بازدید از این مطلب: 506
موضوعات مرتبط: , شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 30 خرداد 1392
نظرات

 

سر خاک من ...

اونی که بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه ...

اونی که نخواست مارو بالاخره میاد دیدن جسدم ...

اونی که حتی نیومد تولدم ، زیر تابوتمو گرفته ...

اونی که سلام نکرد میاد برای خداحافظی ...

عجب روزیه اون روز ...

حیف که اون موقع خودم نیستم ...

تعداد بازدید از این مطلب: 486
برچسب‌ها: حیف که خودم نیستم ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 29 ارديبهشت 1392
نظرات

 

زندگی " باغی " است

 

که با عشق " باقی " است

 

مشغول " دل " باش

 

نه دل " مشغول "

 

بیشتر " غصه " های ما از " قصه " های خیالی ماست

 

پس بدان اگر " فرهاد " باشی

 

همه چیز " شیرین " است

 

تعداد بازدید از این مطلب: 519
برچسب‌ها: زندگی کن , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : نادر
تاریخ : چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392
نظرات

 

خوشبختی یعنی

 

قلب مادرت بتپد

 

سایه ی پدرت بالای سرت باشد

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 455
برچسب‌ها: خوشبختی , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : جمعه 13 ارديبهشت 1392
نظرات

 

با سلام

امروز با تیم کوهنوردی دماوند رفتیم آبشار دئیز در آمل

فرود از آبشار هم داشتیم ، جنگل نوردی و ...

 آبشار دئیز در فاصله ی 8 کیلومتری از پارک جنگلی میرزا کوچک خان جنگلی قرار داره

آبشار دئیز در واقع شامل 2 آبشار و یک حوض هست

که آبشار اول در فضای باز و آبشار دوم در دل صخره قرار داره

که کوهنورد ها با امکانات و رعایت اصول ایمنی از اونها فرود میان

تیم کوهنوردی دماوند با سرپرستی آقای کرمی در ماه چندین برنامه کوهنوردی و

جنگل نوردی اجرا میکنه.

بقیه ی عکس ها توی ادامه مطلب ...

تعداد بازدید از این مطلب: 881
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392
نظرات

 

هر چی فکر میکنم

هر چی بیشتر فکر میکنم

میبینم این دنیا جز توالت به هیچ کاری نمیاد با این آدماش

تعداد بازدید از این مطلب: 548
برچسب‌ها: دنیا = توالت ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392
نظرات

من از مردمی گریان و نالان مانده ام من از نسلی آمدم که مردمش احساس را کشته اند وبا خود بار منطق حمل میکنند گویی جنسشان از سنگ است تبلور را نشانه ی تمدن میدانند و به خیالشان با تجدد به تملک دیگران میرسند من مردمی را میشناسم که رسمشان را از یاد برده اند ماهیت را فدای تخیلات خود کرده اند این روزها من آدمیت نمیبینم اینجا کسی به دیگری رحم نمیکند همه پل میخواهند به گریه ی دیگران میخندند واقعیت را کسی نمیخواهد مردم سنگ شدند شهر من دیگر بهار ندارد قلب یخزده ی مردمانش مایه ی سر افکندگی من است هر کسی خود را برتر و بالاتر می شمارد ولی ملاک برتری خود قضاوت کننده است هر کسی یک ترازو با خود دارد و دیگران را با آن میسنجد این روزها نفس کشیدن روزمرگی من است بد باشی .تجدد گرایی خوب باشی منفعل خطابت میکنند و خودشان را صاحبت میدانند دروغ میگویند و اگر حرفشان را باور نکنی خرابت میکنند حرام میخورند ولی حرام انان از حلال هم حلال تر است ریا میکنند و خود را مخلص مینامند به زور خود را بهشتی جلوه میدهند وهیزم های جهنم روز به روز در تبشان بیشتر میسوزند قلب میشکنند و انتظار یاوری دارند توهین میکنند و تو باید خاموش باشی مردم شهر من مرده اند مردم من سالهاست که قلب ندارند وقتی میروی تا مهربانی بخری به تو جنس تقلبی ناملایمتی با چندین برابر قیمت میفروشند وقتی از روشنایی دم میزنی همه جا را تاریک میکنند همه خود را کنار هم خوب نشان میدهند ولی با خود بار گوشت مردار برادر خود را به دوش میکشند انوقت میگویند امید وار باش چه امیدی آخر امید به چه به چه کسی؟؟ کسی از حق در برابر باطل دفاع نمیکند می گویند بیخیال به در دسرش نمیارزد مغز داریم ولی در مغز ما فکر پرورش نمی یاد در سر ما تنها بار مد و خودخواهی است همه خود را مالک همه چیز میدانند به حقت تجاوز میکنند باید بخندی..... سهراب مردم من اب را گل کردند هیچ همه ی کبوتران شهر را نیز کشتند سهراب مردم من کرکس اند و کبوتر میخورند سهراب گفتی زیر باران باید رفت باران کجاست که ببارد بر این همه نامردمی زیبایی نمبینند و انچه بد است نیک میپندارند قسم میخورند ولی خدا را از یاد برده اند آیا میپندارند که خدا نمی بیند؟؟؟؟!!!

تعداد بازدید از این مطلب: 500
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392
نظرات

 

عشق ؟؟!!؟؟

ع = عقل

ش = شهید

ق = قلب

عقل شهید شده ی قلب

شایدم

ع = عقل

ش = شیفته

ق = قلب

عقل شیفته ی قلب شد

؟!؟

 

تعداد بازدید از این مطلب: 519
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : دو شنبه 2 ارديبهشت 1392
نظرات

 

تولدی دیگر

آغازی دوباره ، حیاتی تازه ، اما چه سود !؟

باز هم فرسودگی ، پیری و زوالی ، در پیش خواهد بود

اما نه ،

تولد به دل است ، به فکر ،

به ایده های نو و آرزو های جدید

پس بار دیگر متولد میشوم

و پیش میروم تا افق های دور

تا دور دست ها ،

تا بی کران ها و حتی تا بی نهایت

پس بار دیگر متولد میشوم

تولدم مباررررررررک

92/02/02        19:00

تعداد بازدید از این مطلب: 540
برچسب‌ها: تولد , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 29 فروردين 1392
نظرات

 

دوستان واقعا فکر نمیکنید این مطلب در مورد همه ما صدق میکند؟
 
* * * * *

چه رفیقان عزیزی که بدین راه دراز

بر شکوه سفر آخرتم، افزودند
 
اشک در چشم، کبابی خوردند
 
قبل نوشیدن چای،
 
 
همه از خوبی من میگفتند
 
ذکر اوصاف مرا،
 
 
که خودم هیچ نمی دانستم
 
نگران بودم من،
 
 
که برادر به غذا میل نداشت
 
دست بر سینه دم در استاد و غذا هیچ نخورد
 
راستی هم که برادر خوب است
 
گر چه دیر است، ولی فهمیدم
 
که عزیز است برادر، اگر از دست رود
 
و سفرباید کرد،
 
 
تا بدانی که تو را میخواهند
 
دست تان درد نکند،
 
ختم خوبی که به جا آوردید
 
اجرتان پیش خدا
 
عکس اعلامیه هم عالی بود،
 
 
کجی روبان هم،
 
 
ایده نابی بود
 
متن خوبی که حکایت می کرد
 
که من خوب عزیز
 
ناگهانی رفتم
 
و چه ناکام و نجیب
 
دعوت از اهل دلان،
 
که بیایند بدان مجلس سوگ
 
روح من شاد کنند و تسلی دل اهل حرم
 
ذکر چند نام در آن برگه پر سوز و گداز
 
که بدانند همه،
 
ما چه فامیل عظیمی داریم
 
رخصتی داد حبیب،
 
که بیایم آنجا
 
آمدم مجلس ترحیم خودم،
 
همه را میدیدم
 
همه آنهایی،
 
که در ایام حیات،
 
نمی دیدمشان
 
همه آنهایی که نمی دانستم،
 
عشق من در دلشان ناپیداست
 
واعظ از من می گفت،
 
حس کمیابی بود
 
از نجابت هایم،
 
و از همه خوبیهام
 
و به خانم ها گفت:
 
اندکی آهسته
 
تا که مجلس بشود سنگین تر
 
سینه اش صاف نمود
 
و به آواز بخواند:
 
" مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم"
 
راستی این همه اقوام و رفیق
 
من خجل از همه شان
 
من که یک عمر گمان میکردم تنهایم و نمی دانستم
 
من به اندازه یک مجلس ختم،
 
دوستانی دارم!
تعداد بازدید از این مطلب: 482
موضوعات مرتبط: , شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : نادر
تاریخ : چهار شنبه 28 فروردين 1392
نظرات

 

شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر ،

 
شخصیت من چیزیه که من هستم ،
 

اما برخورد من بستگی داره به اینکه
 

" تو " کی باشی ...
تعداد بازدید از این مطلب: 470
برچسب‌ها: شخصیت و برخورد , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : نادر
تاریخ : چهار شنبه 28 فروردين 1392
نظرات

 

عادت ندارم درد دلم را ،
 
به همه کس بگویم ...
 
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خنـدانم ...
 
تا همه فکر کنند
 
نه دردی دارم و نه قلبی ...
 
 
تعداد بازدید از این مطلب: 488
برچسب‌ها: درد و دل , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 25 فروردين 1392
نظرات

چه تلخ است روابطمان این روزها که چیزی نیست جز حسابگری :

مجلس عروسی یکی از بزرگان بود و ملا نصرالدین را نیز دعوت کرده بودند.

وقتی می خواست وارد شود،در مقابل او دو درب وجود داشت با اعلانی

بدین مضنون: از این درب عروس و داماد وارد می شوند و از درب دیگر دعوت شدگان.

ملا از درب دعوت شدگان وارد شد. در انجا هم دو درب وجود داشت و اعلانی دیگر :

از این درب دعوت شدگانی وارد می شوند که هدیه آورده اند و از درب دیگر دعوت

شدگانی که هدیه نیاورده اند. ملا طبعا از درب دو می وارد شد.

ناگهان خود را در کوچه دید،همان جایی که وارد شده بود.

این داستان حکایت زندگی ماست.کسانی را به زندگی مان دعوت می کنیم

(رابطه هایی را آغاز می کنیم)

اما وقتی متوجه می شویم از آنها چیزی عایدمان نمی شود ،

رابطه را قطع و افراد را به حال خودشان رها می کنیم.

روابط عاطفی ما چیزی بیشتر از الگوی حاکم بر مناسبات تجاری و اقتصادی نیست.
...
عشق بر مبنای ترس و ضعف محاسبه گر است. اگر محبتی می کنیم توقع جبران

داریم دوست داشتن های ما قید و شرط و تبصره دارد.حساب و کتاب دارد .

اگر کسی را دوست داریم به خاطر این است که لیوان نیازمان پر شود .

اگر رابطه ای سود آور نباشد آن را ادامه نمی دهیم.

چه ستمگر است انکه از جیبش به تو می بخشد،تا از قلب تو چیزی بگیرد

تعداد بازدید از این مطلب: 469
برچسب‌ها: چه تلخ , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 24 فروردين 1392
نظرات

 

 

شعر ها ناگفته هاییست که در دلها پوسیده اند

 

و شاعری بهانه ای برای بیرون راندن آنها

...

 

24/01/92       00:30

تعداد بازدید از این مطلب: 506
برچسب‌ها: شعر , شاعری , سرود ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : جمعه 23 فروردين 1392
نظرات

 

دنیای عجیبی ست ،

دیگر نمی توان به هیچ کس خندید ،

یا حرفی زد ،

حتی سلامی ،

نگاه های سنگین ، پچ پچ های آزار دهنده ،

و تهمت های ناروا ،

این ها همه در تعقیب یک سلام پاک توست ،

پس باید نفس ها را در سینه خورد و دم نزد ،

دم نزد تا حرفی ، حدیثی بر نیاید از نفس های حقیرشان ،

حال به امید آن روز دم فرو برید ...

 

23/01/92          24:00

تعداد بازدید از این مطلب: 433
برچسب‌ها: دم نزنید , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : جمعه 23 فروردين 1392
نظرات

 

در سرزمین من

 هر چه را که نمی فهمند

مسخره

می کنند

تعداد بازدید از این مطلب: 520
برچسب‌ها: مسخره , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 22 فروردين 1392
نظرات

 

کاش دل ها در چهره ها بودند

...

کاش چهره ها واقعی بودند

تعداد بازدید از این مطلب: 462
برچسب‌ها: کاش ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 17 فروردين 1392
نظرات

 

کمی پایین تر از چانه ام جاییست

که در آن موجودیست زنده

موجودی که قلب نام دارد

قلبی که بر خلاف چانه ام اهل حرف نیست

اهل عمل است

می تپد ، در تکاپوست و همیشه بیدار

نه فقط برای من بلکه برای هر که آدم است

گاه گاهی نگاهم به آن می افتد

نه نگاه چشم

نگاه فکرم سمت اوست

او که هیچ پول ، مقام و ثروتی برایش نیست

پس چرا بی تاب است !؟

کاش ما هم قلب بودیم

کوچک و پر جنب و جوش

می تپیدیم برای هم ، رنده بودیم با هم

آن نبود مایه دار ، این نبود پست و خار

همه بودیم هم تراز ، فاصله نبود بینمان باز

...

بیایید قلب باشیم

 

92/01/17     18:00

 

تعداد بازدید از این مطلب: 529
برچسب‌ها: قلب , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 17 فروردين 1392
نظرات

 

آهااای ...

تو که میروی ...

آن را کجا میبری !؟ ...

آن که در دستت مچاله داری ...

قلب من است ...

 

 

92.01.15       16:15 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 460
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 15 فروردين 1392
نظرات

 

 
 
سوت پایان را بزن ،
 
 
صداقت من ،
 
 
حریف هرزگی تو ... نمی شود !!!
تعداد بازدید از این مطلب: 427
برچسب‌ها: سوت پایان , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 15 فروردين 1392
نظرات

 

این بار اگر زن ِ زیبایی دیدید، هوس را زنده به گور کنید؛
 
 
و خدا را شکر کنید برای خلق این زیبایی؛
 
 
زیر باران اگر دختری را سوار کردید؛
 
 
به جای شماره، به او امنیت بدهید؛
 
 
او را به مقصد ِ مورد نظرش برسانید؛
 
 
نه به مقصد ِ مورد ِ نظرتان؛
 
در تاکسی،
 
 
خود را به در بچسبانید، نه به او؛
 
 
بیائید فارغ از جنسیت؛
 
 
کمی مـَرد باشید ...!
تعداد بازدید از این مطلب: 478
برچسب‌ها: کمی مـَرد باشید , , , ! ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نادر حیدرنژاد . 09113203206 . املاک حیدرنژاد . ویلا و مستغلات آمل


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود