حکایت (چاپلوسی)
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : نادر
تاریخ : دو شنبه 5 دی 1390
نظرات

 

سلطان محمود را در حالت گرسنگی خوراک بادنجان بورانی پیش

 آوردند. خوشش آمد. گفت: «بادنجان طعامی است خوش.»

ندیمی به تعریف از بادنجان پرداخت. سلطان چون سیر شد،

گفت: «بادنجان سخت مضر چیزی است.»

ندیم باز درباره مضرات بادنجان زیاده روی کرد.

سلطان گفت:«ای مردک تااین زمان به تعریف ازآن می پرداختی؟»

گفت: «من ندیم توأم، نه ندیم بادنجان. مرا چیزی باید بگویم که تو

را خوش آید، نه بادنجان را».

عبید زاکانی ادیب توانا در این حکایت طنز به زیبایی، چهره نازیبای

افراد چاپلوس را می نمایاند که می کوشند با چرب زبانی،ضدارزش ها

را ارزش و بدی ها را نیکی، پلیدی ها را زیبا و یا برعکس اینها نشان

دهند و مردم را بفریبند.

شگفتا که بیشتر افراد ضعیف و فرومایه که چیزی بارشان نیست و

بر اثر روابط و زد و بندها به مقام و موقعیتی دست یافته اند، از مدح

و ستایش این گونه افراد لذت می برند و بساطشان را روز به روز

گسترش می دهند، ولی افراد بالیاقت و شایسته که نیازی به

تعریف و تمجید بی جا نمی بینند، به شدت با آنها مقابله می کنند.

امام علی علیه السلام می فرماید: «زنهار پرهیز کن از چاپلوسی

و تملق که از خصلت ایمان نیست».

ناگفته نماند تملق و چاپلوسی، شخصیت گوینده را تخریب و مخاطب

را مغرور می سازد.

پیام متن:

پرهیز از تملق و چاپلوسی برای حفظ ایمان



تعداد بازدید از این مطلب: 443
موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








نادر حیدرنژاد . 09113203206 . املاک حیدرنژاد . ویلا و مستغلات آمل


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود