آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
یک روز خانواده لاک پشت ها تصمیم گرفتند به پیک نیک برن . از اونجایی که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه موارد ، یواش عمل میکنند . پنج سال طول کشید تا همگی برای سفر آماده بشن ! در نهایت خوانواده لاک پشت ها ، خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند . در سال دوم سفرشان ( بالاخره ) جایی مناسب برای تفریح و توقف کردن پیدا کردند . برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند . بعد سبد پیک نیک رو باز کردند و مقدمات رو آماده کردند که یهو فهمیدند که نمک نیاوردند .غذاها بدون نمک یک فاجعه خواهد بود ! و همه آنها با این مورد موافق بودند . بعد از یک بحث طولانی جوان ترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد . لاک پشت کوچولو ناله کرد ، جیغ کشید و کلی توی لاکش بالا و پایین پرید . بعد از مدتی او قبول کرد به یه شرطی این کا رو انجام بده ! به شرطی که هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره ..... همه قبول کردند و لاک پشت کوچولو به راه افتاد . دو سال گذشت و لاک پشت کوچولو برنگشت . چهار سال ... پنج سال .... سپس در ششمین سال غیبت او ، پیر ترین لاک پشت دیگه نمیتونست به گرسنگی ادامه بده . او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد . در این هنگام لاک پشت کوچولو فریاد کنان از پشت یه درخت بیرون پرید و گفت : دیدید ! میدونستم که منتظر من نمیمونید ! منم حالا نمیرم نمک بیارم
کد را وارد نمایید:
خوش آمديد ميهمان
عضو شوید
عضویت سریع