داستان بودا ...
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 19 خرداد 1392
نظرات

 

در سفر بودا به دهی زنی مجذوب سخنان او شد و از او خواست تا مهمان وی باشد.

 

کدخدا به بودا گفت :

 

«این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید»

 

بودا به کدخدا گفت :

 

«یکی از دستانت را به من بده»

 

کدخدا یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت .

 

آنگاه بودا گفت :

 

«حالا کف بزن» کدخدا گفت: « هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند»

 

بودا پاسخ داد :

 

هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان نیز هرزه باشند .

 

مردان و پول‌هایشان از این زن، زنی هرزه ساخته‌اند .

 

به جای نگرانی برای من نگران خودت و مردان دهکده ات باش

 

 



تعداد بازدید از این مطلب: 492
برچسب‌ها: داستانی از بودا ,
موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








نادر حیدرنژاد . 09113203206 . املاک حیدرنژاد . ویلا و مستغلات آمل


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود