تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : نادر
تاریخ : چهار شنبه 23 فروردين 1391
نظرات

سلام

این روزا انقدر داغونم که وقت آپدیت نمیمونه.

تعداد بازدید از این مطلب: 553
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6


نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 12 فروردين 1391
نظرات

 

 

فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛

   

   

 

فقر اینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام چیزی جز اسم

 

ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری

 

کنی؛

  

 

فقر اینه که وقتی با زنت می ری بیرون مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشو

 

بپوشونه، وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه ترمز بزنی و بهش بگی

 

خوششششگلهههه؛

  

 

فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ

 

دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛

 

 

فقر اینه که ۶ بار مکه رفته باشی و هنوز ونیز و برج ایفل رو ندیده باشی؛

 بقیشو توی ادامه ی مطلب بخونید ...

 

تعداد بازدید از این مطلب: 473
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10


نویسنده : نادر
تاریخ : چهار شنبه 2 فروردين 1391
نظرات

نفس باد صبا آفت جان خواهد شد
عید می آید و اجناس گران خواهد شد


قیمت میوه و شیرینی و آجیل و لباس
باز سرویس گر فک و دهان خواهد شد

همسرم چند ورق لیست به من خواهد داد
و سرا پای وجودم نگران خواهد شد

می زنم ساز مخالف دو سه روزی اما
عاقبت هرچه که او گفت همان خواهد شد

می رسد مرحله ی سخت و نفس گیر خرید
نوبت گند ترین کار جهان خواهد شد

کل عیدی و حقوقم به شبی خواهد رفت
بر سر جیب بغل ،فاتحه خوان باید شد

یک الف آدم و یک عائله آنهم پر خرج
وقت فرسودن اعصاب و روان خواهد شد

پول را با علف خرس یکی می دانند
فکر کردید که منطق سرشان خواهد شد

هانیه نعره بر آرد که ندارم مانتو
کامران از پی او تیز دوان خواهد شد

که پدر کفش و کت و پیرهنی می خواهم
بعد از او نسترنم مرثیه خوان خواهد شد

سام هم لنگه ی جوراب به پا می گوید
شستم از پنجه اش امسال عیان خواهد شد

قیمت پسته به قلب من ِآسیب پذیر
باز هم وای که آسیب رسان خواهد شد

زیر بازارچه با قیمت ماهی یا گوشت
آسمان دور سرم پُر دَ وَران خواهد شد

مغز گردو شده مانند طلا مثقا لی
مغزم از قیمت آن سوت کشان خواهد شد

کمرم گشت که در خانه تکانی سرویس
حالیا نوبت این فک و دهان خواهد شد
تعداد بازدید از این مطلب: 551
برچسب‌ها: عیدانه , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17


نویسنده : نادر
تاریخ : سه شنبه 1 فروردين 1391
نظرات

 

لحظه ی تحویل سال نزدیک است                    آرزویی کن ...

گوش های خدا پر از آرزوست

و

دست هایش پر از معجزه                               آرزویی کن ...

شاید کوچک ترین معجزه اش بزرگ ترین آرزوی تو باشد.

 

با سلام خدمت بازدیدکننده های عزیز به خصوص عزیزانی که

زحمت میکشن و نظر میدن.

 

         عید نوروز بر تمام آریایی های عزیز مبارک باد.

 

                                                                        "نادر"

تعداد بازدید از این مطلب: 580
موضوعات مرتبط: , شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 93
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23


نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 14 اسفند 1390
نظرات

 

چیزهای کوچک،

 

مثل دوستی که همیشه موقع دست دادن خداحافظی،

 

آن لحظه قبل از رها کردن دست، با نوک انگشت‌هاش به

 

دست‌هایت یک فشار کوچک می‌دهد

 

مثلا راننده تاکسی‌ای که حتی اگر در ماشینش را محکم

 

ببندی بلند می‌گوید: روز خوبی داشته باشی دخترم.

آدم‌هایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان

می‌شوی، دستپاچه رو بر نمی‌گردانند، لبخند می‌زنند و هنوز

نگاهت می‌کنند.

بقیشو توی ادامه ی مطلب بخونید ...

تعداد بازدید از این مطلب: 553
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20


نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 6 اسفند 1390
نظرات

 

شما یادتون نمیاد، تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه

 

نمی ذاشتن… آب بخوریم.

 

شما یادتون نمیاد، شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت

 

 ۱۲سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !

 

شما یادتون نمیاد، قبل از شروع برنامه یه مجری میومد اولش شعر می خوند بعد

 

هم برنامه ها رو پشت سر هم اعلام می کرد…آخرشم می گفت شما رو به دیدن

 

برنامه ی فلان دعوت می کنم..

 

شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر

 

وسطی باید میرفت زیر میز.

 

شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ

 

شما یادتون نمیاد، ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش

 

رنگ تر میشد.

 

شما یادتون نمیاد، تو فیلم سازدهنی مرده با دوچرخه توکوچه ها دور میزدو میخوند:

 

دِریااااااا موجه کا کا.. دِریا موجه.

 

شما یادتون نمیاد، کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد

 

بعدش هم نمک ید دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستونها هم

 

دمپایی پاره میگرفت جوجه های رنگی میداد.

 

شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون،

 

تو کتاب تعلیمات اجتماعی ! شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر

 

بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.

 

بقیشو توی ادامه ی مطلب بخونید ...

تعداد بازدید از این مطلب: 532
برچسب‌ها: خاطرات مشترک , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17


نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 22 بهمن 1390
نظرات

با سلام

دوستانی که لطف می کنید و به بنده افتخارمیدین و مطالب وبلاگ بنده رو میخونید...

امروز یه خواهشی دارم ...

یکی از عزیزان بنده فایلی رو به من داد و من امروز اونو اینجا میذارم تا شما یه نکاه بهش بندازین...

لطفا فایل رو دانلود کنید و بعد از کمی فکر کردن نظرات خودتون رو بنویسین...

منتظر نظرات شما عزیزان هستم...

با تشکر ...

nader-h66.persiangig.com/pdf/1111.pdf

تعداد بازدید از این مطلب: 509
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22


نویسنده : نادر
تاریخ : دو شنبه 26 دی 1390
نظرات

 

هر وقت ازدنيا و آدماش خسته شدي

 

برو روي کوه و داد بزن آيا باز هم اميدي است 

 

اون وقت اين جواب رو ميشنوي 

 

 هست هست هست

تعداد بازدید از این مطلب: 531
برچسب‌ها: باز هم امید هست , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16


نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 18 دی 1390
نظرات

 

 

کاش در دنیا سه چیز نبود :

          

         عشق

                            غرور

                                            دروغ

 

دیگه آدما مجبور نبودن به خاطر عشق از روی غرور

دروغ بگن ...

تعداد بازدید از این مطلب: 498
برچسب‌ها: کاش , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16


نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 15 دی 1390
نظرات

 

کاشکی بخونی

 

ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داريم؛ راحتی بيشتر اما زمان
 
کمتر مدارک تحصيلی بالاتر اما درک عمومی پايين تر ؛ آگاهی بيشتر اما قدرت
 
تشخيص کمتر داريم
 
 
بدون ملاحظه ايام را می گذرانيم، خيلی کم می خنديم، خيلی تند رانندگی
 
می کنيم، خيلی زود عصبانی می شويم، تا ديروقت بيدار می مانيم، خيلی خسته
 
از خواب برمی خيزيم، خيلی کم مطالعه می کنيم، اغلب اوقات تلويزيون نگاه می کنيم
 
و خيلی بندرت دعا می کنيم چندين برابر مايملک داريم اما ارزشهايمان کمتر شده است.
 
خيلی زياد صحبت مي کنيم، به اندازه کافی دوست نمي داريم و خيلی زياد دروغ
 
می گوييم زندگی ساختن را ياد گرفته ايم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای
 
عمر را افزوده ايم و نه زندگی را به سالهای عمرمان
 
 
 

بقیشو توی ادامه مطلب بخونید ...

 
 
تعداد بازدید از این مطلب: 566
برچسب‌ها: کاشکی بخونی , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16


نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 8 دی 1390
نظرات

 

گاو ما ما می کرد... گوسفند بع بع می کرد... سگ واق واق می کرد... و همه با هم فریاد می زدند: حسنک کجایی؟!

شب شده بود؛ اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در
 
آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای
 
خود ژل می زند.

موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست؛ چون او به موهای خود گلت می زند.

دیروز که حسنک با کبری چت می کرد، کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است. کبری تصمیم داشت

حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند ،چون او با پتروس چت می کرد. پتروس همیشه پای کامپیوترش

نشسته بود و چت می کرد. پتروس دید که سد سوراخ شده ، اما انگشت او درد می کرد؛ چون زیاد چت

کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.

برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود؛ اما کوه روی ریل ریزش کرده بود.

ریزعلی دید که کوه ریزش کرده ، اما حوصله نداشت. ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش

را در آورد. ریزعلی چراغ قوه داشت، اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر

شد. کبری و مسافران قطار مردند.

اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود. الان چند سالی است که کوکب

خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله مهمان ندارد. او

پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.

او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد، اما گوشت ندارد.

او کلاس بالایی دارد. او فامیل های پولدار دارد.

او آخرین بار که گوشت قرمز خرید، چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت. اما او از چوپان دروغگو گله

ندارد ؛ چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد. به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن

داستان های قشنگ وجود ندارد

تعداد بازدید از این مطلب: 583
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11


نویسنده : نادر
تاریخ : جمعه 4 آذر 1390
نظرات

 

 
  امروز را برای عشق به عزیزانت غنیمت بشمار
 
  شاید فردا احساسی باشد اما عزیزی نباشد.
 
تعداد بازدید از این مطلب: 501
برچسب‌ها: امروز را , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13


نویسنده : نادر
تاریخ : چهار شنبه 2 آذر 1390
نظرات

 

دلمان که میگیرد
         تاوان لحظه هایی است
                       که دل می بندیم.
تعداد بازدید از این مطلب: 438
برچسب‌ها: دلمان که میگیرد , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11


نویسنده : نادر
تاریخ : جمعه 27 آبان 1390
نظرات

 

 

دل ناله کند از من

 

من ناله کنم از دل

 

تو قضاوت کن

دیوانه منم یا دل ؟

 

تعداد بازدید از این مطلب: 581
برچسب‌ها: دل ناله کند از من ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13


نویسنده : نادر
تاریخ : دو شنبه 23 آبان 1390
نظرات

   در دنیایی که

                    خندیدن جرم است

                                            نگاه کردن گناه است

    بوسیدن نا پاکیست

                         محبت کردن مزاحمت است

                         

                        به من بگو چه جوری ثابت کنم دوستت دارم.

تعداد بازدید از این مطلب: 545
برچسب‌ها: در دنیایی که , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15


نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 22 آبان 1390
نظرات

    

      وقتی کسی دیر به دیر یادم میکنه

 

    نگرانش نمیشم....
 
 
    چون شاد بوده که از یادش رفتم.
تعداد بازدید از این مطلب: 563
برچسب‌ها: جمله ای , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12


نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 22 آبان 1390
نظرات

 

 
خنده ی تلخ آدما همیشه از دلخوشی نیست
 
 
گاهی شکستن دلی کمتر از آدم کشی نیست
 
 
گاهی دل اونقدر تنگ میشه که گریه هم کم میاره
 
 
گاهی یه حرف ساده هم چقدر غم میاره
 
                  
  یه کلمه کوچیک ...
 
 
 
تعداد بازدید از این مطلب: 463
برچسب‌ها: یه کلمه ی کوچیک , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11


نویسنده : نادر
تاریخ : جمعه 20 آبان 1390
نظرات

 

  قصه از آنجا شروع شد ....

 

  خیلی عصبانی بود گفت : اگه دوستم داری ثابت کن

 

  گفتم : چه جوری ؟

 

  تیغ رو برداشت و گفت : رگتو بزن

 

  گفتم : مرگ و زندگی دست خداست

 

  گفت : پس دوستم نداری

  تیغ رو برداشتم و رگمو زدم

 

  وقتی داشتم تو آغوش گرمش جون میدادم آروم زیر لب گفت :

  اگه دوستم داشتی تنهام نمیذاشتی... 

تعداد بازدید از این مطلب: 566
برچسب‌ها: دردودل ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10


نویسنده : نادر
تاریخ : جمعه 8 آبان 1390
نظرات

     با سلام

 

      از خانم مهندس شرامه کمال قدردانی رو به عمل میارم که

      

       منت گذاشتن و از وبلاگ بنده دیدن نمودن.

تعداد بازدید از این مطلب: 542
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8


نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 10 مهر 1390
نظرات

یاد کن مرا...

 

من آن فانوس شب بیدار کوچه های بی کسی ام

 

که رهگذران مست به امید تلاطم گیسوانم گام می سایند...

 

یاد کن مرا   من محبوس میله های باورم

 

یاد تو خوب است در این بی صدایی        یاد تو خوب است

 

سرآغاز حسرت را می خوانم.

 

تن من از باور زمان یائس   از ایمان شرقی بودا  از تعصب مردهای بی صدا

 

زخمی است.

 

صدای من از پشت پنجره ی غیرت از بالای شب تملک آغوش

 

از لابلای لبخند های زایشگر شنیدنیست   نشو  رد شو   نشنیدند  گذشتند

 

و کوچه های ناپایان و درهای نامحدود بسته   

 

گوش های خسته دیگر مرا نمی خواند  

و پاهایم دگر مرا نمیراند    ودلم  محرم سینه ام با من نیست.       

        من و دل  ...

تعداد بازدید از این مطلب: 573
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9


نویسنده : نادر
تاریخ : چهار شنبه 30 شهريور 1390
نظرات
  •  
  •  
  • سفر هیچ چیز به جز دلتنگی ندارد، اما... زندگی به من آموخت،
  •  
  •  
  • براي بهتر دیدن عظمت و شکوه هر چیزي باید قدري از آن دور شد.
تعداد بازدید از این مطلب: 634
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11


نویسنده : نادر
تاریخ : دو شنبه 28 شهريور 1390
نظرات

 

1. هوا گرفته بود باران میبارید کودکی آهسته گفت:خدایا گریه نکن…درست میشه…

 

2. مدتی است شیطان فریاد میزند:آدم بیدا کنید سجده میکنم.

 

3. هي فلاني مي داني ؟ مي گويند رسم زندگي چنين است... مي آيند.... مي مانند.... عادت مي دهند.... ومي روند. وتو در خود مي ماني و تو تنها مي ماني راستي نگفتي رسم تونيز چنين است؟.... مثل همه فلاني ها....؟

 

4. توی ویترین زندگی هیچ وقت به عروسکی نگاه نکن که مال تو نیست ، چون اون فقط وسوسه ات می کنه که اونی رو که داری از دست بدی.

 

5. زندگی یعنی: ناخواسته بدنیا آمدن - مخفیانه گریستن - دیوانه وار عشق ورزیدن - وعاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمی پذیرد سوختن.

تعداد بازدید از این مطلب: 648
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 738
|
تعداد امتیازدهندگان : 236
|
مجموع امتیاز : 236


نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 20 شهريور 1390
نظرات

 

آموخته ام که:

 

آموخته ام که : به انسان ها مانند سکوی پرتاب نگاه نکنم.

آموخته ام که : هرگاه که ترسیده ام ، شکست خورده ام.

آموخته ام که : غرور انسان ها را هرگز نشکنم.

 

بقیشو توی ادامه ی مطلب بخونید ...

تعداد بازدید از این مطلب: 745
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8


نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 20 شهريور 1399
نظرات

سلام

نادر حیدرنژاد هستم

ممنونم که وقت برای بازدید گذاشتید.

 

راه های تماس با ما :

 

شماره همراه :       09113203206


کانال تلگرام :  t.me/melkinfo

صفحه اینستاگرام :

instagram.com/melkinfo2

 

ویلا و مستغلات جنگلی و ساحلی ( آمل و چمستان ، محمودآباد تا نوشهر )

 

 مشاور املاک حیدرنژاد

 

با بیش از 25 سال سابقه کار در یک مکان ثابت

 

آمل ، خیابان نور ، تقاطع فجر


تعداد بازدید از این مطلب: 2479
|
امتیاز مطلب : 995
|
تعداد امتیازدهندگان : 303
|
مجموع امتیاز : 303


نادر حیدرنژاد . 09113203206 . املاک حیدرنژاد . ویلا و مستغلات آمل


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود